آلفونسوی یازده ساله، وارث دن کیشوت، و سه خرگوش خیالی و موزیکالش به پانچو و ویکتوریا می پیوندند تا شهر محبوبشان لامانچا را از طوفان بزرگ نجات دهند.
دخترکی به روستای پدربزرگش در ژاپن می رود تا پیش او زندگی کند و با شبح یک گربه به نام آنزو دوست می شود که نگهبان او می شود.
دو پروانه که یکی از آن ها فقط یک بال دارد و دیگری از ارتفاع می ترسد، در مهاجرت سالانه خود با یکدیگر دوست و همراه می شوند و معنای واقعی شجاعت را در این مسیر می آموزند.
گرومیت نگران است که والاس بیش از حد به اختراعاتش وابسته شده باشد. وقتی والاس یک جن کوتوله هوشمند اختراع می کند که صاحب ذهنی مستقل می شود، معلوم می شود گرومیت بی جهت نگران نبوده است!
وقتی سر بابانوئل ضربه می بیند و فکر می کند قدرت ابرقهرمانی پیدا کرده، آرزویش برآورده می شود. او با کمک اِلفی که دستیارش است سعی دارد کریسمس را از شر تاجری خرابکار نجات دهد.
دختران ابرقهرمان دی سی متوجه می شوند دبیرستان جدیدی برای تبهکاران ضدقهرمان وجود دارد که با استفاده از این مدرسه از افراد برای ارتکاب جرائم استفاده می کنند. حالا این قهرمانان باید دست به دست هم دهند تا جلوی این مدرسه را بگیرند.
سونیک، ناکلز و تیلز با هم متحد می شوند تا دربرابر دشمن جدید مرموزی بایستند که نظیر قدرتش را تا به حال ندیده اند.
یک کفش کتانی گران قیمت در نیویورک سیتی گم می شود و برای نجات خواهرش و بازگشت به صاحب واقعی خود باید تمام تلاش خودش را بکند.
یومی در مغزش سلول های مختلفی دارد که هرکدام مسئول احساسات و اعمال او هستند؛ اما نگرانی های او درباره آینده باعث تعارض میان سلول هایش شده و سلول اضطراب را بزرگ و بزرگتر کرده است.
موآنا پس از تماسی غیرمنتظره از سوی اجدادش باید به دریاهای دور و آب های خطرناک سفر کند و قدم به یک ماجراجویی بگذارد که نظیرش را تا به حال ندیده است.